خورشید تنهایی

شعر و عشقولانه

خورشید تنهایی

شعر و عشقولانه

گزیده اشعار سنتی عاشقانه کوتاه

مینیاتور عاشقانه استاد فرشچیان


هر که در عاشقی قدم نزده است
بر دل از خون دیده نم نزده است

او چه داند که چیست حالت عشق
که بر او عشق، تیر غم نزده است

خاقانی

~~~~~✦✦✦~~~~~

دگر از درد تنهایی، به جانم یار می‌باید
دگر تلخ است کامم، شربت دیدار می‌باید

ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح
نصیحت گوش کردن را دل هشیار می‌باید

مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی
که می‌گفتم: علاج این دل بیمار می‌باید

بهائی بارها ورزید عشق، اما جنونش را
نمی‌بایست زنجیری، ولی این بار می‌باید

شیخ بهایی

~~~~~✦✦✦~~~~~

دعوت من بر تو آن شد کایزدت عاشق کناد
بر یکی سنگین دل نامهربان چون خویشتن

تا بدانی درد عشق و داغ هجر و غم کشی
چون به هجر اندر بپیچی پس بدانی قدر من

رابعه قزداری

~~~~~✦✦✦~~~~~

تا در ره عشق آشنای تو شدم
با صد غم و درد مبتلای تو شدم

لیلی‌وش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم

وحشی بافقی
 
منتخب قصیده های عاشقانه از شاعران بزرگ پارسی

~~~~~✦✦✦~~~~~

بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل
بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل

این غم، که مراست کوه قافست، نه غم
این دل، که توراست، سنگ خاراست، نه دل

رودکی

~~~~~✦✦✦~~~~~

جهان بی عشق سامانی ندارد
فلک بی میل دورانی ندارد

نه مردم شد کسی کز عشق پاکست
که مردم عشق و باقی آب و خاکست

چراغ جمله عالم عقل و دینست
تو عاشق شو که به ز آن جمله اینست

امیرخسرو دهلوی

~~~~~✦✦✦~~~~~

هر شب به تو با عشق و طرب می‌گذرد
بر من زغمت به تاب و تب می‌گذرد

تو خفته به استراحت و بی تو مرا
تا صبح ندانی که چه شب می‌گذرد

هاتف اصفهانی

~~~~~✦✦✦~~~~~

ای ابر چراست روز و شب چشم تو تر
وی فاخته زار چند نالی به سحر

ای لاله چرا جامه دریدی در بر
از یار جدایید چو مسعود مگر

مسعود سعد سلمان

~~~~~✦✦✦~~~~~

عشق تو عالم دل جمله به یکبار گرفت
بختیار اوست برما که تو را یار گرفت

من اسیر خود واز عشق جهانی بی‌خود
من درین ظلمت و عالم همه انوار گرفت

سیف فرغانی


عکس نوشته من دل رفتن نداشتم محمدعلی بهمنی


من
دل رفتن نداشتم
درخت خانه‌ات ماندم

تو
رفتن را
دل دل نکن

ریزش برگ‌هایم
آزارت می‌دهد

محمدعلی بهمنی

~~~~~✦✦✦~~~~~

اشک رازی‌ست
لبخند رازی‌ست
عشق رازی‌ست
اشکِ آن شب لبخندِ عشقم بود

احمد شاملو

~~~~~✦✦✦~~~~~

این چه عشقی است که در دل دارم
من از این عشق چه حاصل دارم

می‌گریزی ز من و در طلبت
باز هم کوشش باطل دارم

فروغ فرخزاد




هر قفلی که می‌خواهد
به درگاه خانه‌ات باشد

عشق پیچکی است
که دیوار نمی‌شناسد

~~~~~✦✦✦~~~~~

چه فرقی می‌کند
من عاشق تو باشم
یا تو عاشق من؟!

چه فرقی می‌کند
رنگین کمان
از کدام سمت آسمان آغاز می‌شود؟!

گروس عبدالملکیان

~~~~~✦✦✦~~~~~

نه چتر با خود داشت نه روزنامه نه چمدان
عاشق‌اش شدم...
از کجا باید می‌دانستم
مسافر است؟!

مژگان عباسلو

~~~~~✦✦✦~~~~~

برایم شعر بفرست
حتی شعرهایی که عاشقان دیگرت
برای تو می‌گویند

می‌خواهم بدانم
دیگران که دچار تو می‌شوند
تا کجای شعر پیش می‌روند

تا کجای عشق
تا کجای جاده‌ای که من
در انتهای آن ایستاده‌ام

افشین یداللهی




اشعار و شعر عاشقانه کوتاه

شعر عاشقانه , اشعار عاشقانه , شعر عاشقانه کوتاه , اشعار عاشقانه کوتاه



شعر عاشقانه کوتاه

چمدان دستِ تو و ترس به چشمان من است

این غم انگیز ترین حالت غمگین شدن است

شعرهای ناب و کوتاه

فاش می گویم و

از گفته خود دلشادم

بنده عشقم و

از هر دو جهان آزادم

حافظ

اشعار عاشقانه کوتاه

از هر چه می‌رود سخن دوست خوشترست

پیغام آشنا نفس روح پرورست

هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای

من در میان جمع و دلم جای دیگرست

سعدی

شعر عاشقانه کوتاه

زیر باران بیا قدم بزنیم

عمر شب را شبی رقم بزنیم

خسته‌ایم از سکوت حنجره‌ها

زیر باران بیا که دم بزنیم

منوچهر سعادت نوری

اشعار عاشقانه کوتاه

نه به چاهی ، نه به دام هوسی افتاده

دلم انگار فقط یاد کسی افتاده . . .

شعر عاشقانه زیبا

قاصد ز برم رفت که آرد خبر از یار

باز آمد و اکنون خبر از خویش ندارد

اشعار عاشقانه زیبا

بر من گذشتی ، سر بر نکردی

از عشق گفتم ، باور نکردی

دل را فکندم ارزان به پایت

سودای مهرش در سر نکردی

سیمین بهبهانی

شعرهای عاشقانه کوتاه

تا در ره عشق آشنای تو شدم

با سد غم و درد مبتلای تو شدم

لیلی‌وش من به حال زارم بنگر

مجنون زمانه از برای تو شدم

وحشی بافقی

شعر عاشقانه ناب

من از عالم تو را تنها گزیدم

روا داری که من غمگین نشینم ؟!

مولانا

شعر عاشقانه کوتاه

ز کدام رَه رسیدی؟ زِ کدام در گذشتی؟

که ندیده دیده ناگه به درونِ دل فتادى؟

شعر عاشقانه کوتاه

آری آغاز دوست داشتن است

گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیاندیشم

که همین دوست داشتن زیباست

فروغ فرخزاد

اشعار رمانتیک کوتاه

من آنِ توام

مرا به من باز مده . . .

مولوی

شعرهای ناب کوتاه

تا یار برفت صبر از من برمید

وز هر مژه‌ام هزار خونابه چکید

گوئی نتوانم که ببینم بازش

«تا کور شود هر آنکه نتواند دید»

عبید زاکانی

شعرهای زیبای کوتاه

با عشق آنسوی خطر جایی برای ترس نیست

در انتهای موعظه دیگر مجال درس نیست

کافر اگر عاشق شود بی پرده مومن می شود

چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن می شود

افشین یداللهی

اشعار نو عاشقانه

یا چشم بپوش

از من و از خویش برانم

یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

فاضل نظری

ناب ترین شعرها

از چشم و دل مپرس که

در اولین نگاه شد

چشم من، خراب دل

و دل، خراب چشم

صائب تبریزی

بیت های ناب

خبرت هست که

بی روی تو آرامم نیست

طاقت بار فراق

این همه ایامم نیست

سعدی شیرازی

شعرهای بسیار ناب

هوا موی تو را که می‌بیند

نا آرام می‌شود

هیچ وقت جایی رفته ای

که باد نیاید؟

افشین یداللهی

متن عاشقانه




غزل عاشقانه زیبا

ماه اگر بی تو برآید به دو نیمش بزنند
دولت احمدی و معجزه سبحانی

جلوه بخت تو دل می‌برد از شاه و گدا
چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی

حافظ

******

گفتم که پر از عطر بهاری بانو
خب حرف بزن گاه گداری بانو
گفتی به خدا حرف ندارم آقا
گفتم به خدا حرف نداری بانو

بهمن بنی‌هاشمی

******

شعر انگلیسی عاشقانه زیبا

To my dear Husband
I just want to say
You made my life complete
On our Wedding Day
I Love You

شوهر عزیزم فقط یه چیزی می خواهم بگم
تو در روز عروسی
زندگی مرا کامل کردی
دوستت دارم

******

 

شعر عاشقانه برای ابراز عشق

اگر دریای دل آبی ست
تویی فانوس زیبایش
اگر آیینه یک دنیاست
تویی معنای دنیایش

تو یعنی یک شقایق را
به یک پروانه بخشیدن
تو یعنی از سحر تا شب
به زیبایی درخشیدن

تو یعنی یک کبوتر را
ز تنهایی رها کردن
خدای آسمان ها را
به آرامی صدا کردن

تو یعنی چتری از احساس
برای قلب بارانی
تو یعنی در زمستان ها
به فکر پونه افتادن

اگر یک آسمان دل را
به قصد عشق بردارم
میان عشق وزیبایی ترا من دوست می دارم



اشعار عاشقانه برای شوهر عزیزم


هوا خواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی
که هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌خوانی

******

کاش قلبم درد پنهانی نداشت
چهره ام هرگز پریشانی نداشت

کاش برگ آخر تقویم عشق
خبر از یک روز بارانی نداشت

******

مانند یک بهار مانند یک عبور
از راه می رسی و مرا تازه می کنی

همراه تو هزار عشق از راه می رسد
همراه تو بهار
بر دشت خشک سینه من سبز می شود

وقتی تو می رسی، در کوچه های خلوت و تاریک قلب من مهتاب می دمد
وقتی تو می رسی
ای آرزوی گم شده بغض های من
من نیز با تو به عشق می رسم

******

شعر عاشقانه در وصف یار

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب‌های جدایی
هوشنگ ابتهاج

******

عشق تو چیزی دارد که به من آرامش می‌بخشد
حتی اگر همه جهان بلرزد
من با عشق تو محکم و استوار بی ترس می‌خوابم

******

بگیر این گل از من یاد بودى
که تنها لایق این گل تو بودى
فراوان آمدند این گل بگیرند
ندادم چون عزیز من تو بودى

******

من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم

چه شب ها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم تو را دوست دارم

نه خطی، نه خالی نه خواب و خیالی
من ای حس مُبهم تو را دوست دارم

سلامی صمیمی تر از غم ندیدم
به اندازه ی غم تو را دوست دارم

بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم تو را دوست دارم

جهان یک دهان شد هم آواز با ما
تو را دوست دارم، تو را دوست دارم

***

از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود

بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود
این دایره‌ ی کبود اگر عشق نبود

از آینه‌ها غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود

در سینه‌ی هر سنگ دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟

بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود
دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود

از دست تو در این همه سرگردانی
تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود؟

قیصر امین پور

******

نه به چاهی نه به دام هوسی افتاده
دلم انگار فقط یاد کسی افتاده

******

شعر عاشقانه زیبا برای همسر

منم تنها ترین تنهای تنها
و تو زیبا ترین زیبای دنیا

منم یلدای بی پایان عاشق
تو بودی مرحم زخم شقایق

نگاهت را پرستم ای نگارم
فدای تار مویت هرچه دارم

******

غزل عاشقانه زیبا

ممکن ز تو چون نیست که بر دارم دل
آن به که به سودای تو بسپارم دل

گر من به غم تو نسپارم دل
دل را چه کنم بهر چه می‌دارم دل

***

شعر عاشقانه برای همسر از مولانا

هم نظری هم خبری هم قمران را قمری
هم شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکری

مولانا

******

یار با ما بی‌ وفایی می‌کند
بی‌ گناه از من جدایی می‌کند

شمع جانم را بکشت آن بی‌ وفا
جای دیگر روشنایی می‌کند

سعدی

******

چو به خنده بازیابم اثر دهان تنگش
صدف گهر نماید شکر عقیق رنگش

بکنند رخ به ناخن بگزند لب به دندان
همه ساحران بابل ز دو چشم شوخ و شنگش

خاقانی

******

شعر زیبای عاشقانه برای عشقم

ای روی خوب تو سبب زندگانی‌ ام
یک روزه وصل تو طرب جاودانی‌ ام

جز با جمال تو نبود شادمانی‌ ام
جز با وصال تو نبود کامرانی‌ ام

بی‌ یاد روی خوب تو ار یک نفس زنم
محسوب نیست آن نفس از زندگانی‌ ام

دردی نهانی‌است مرا از فراق تو
ای شادی تو آفت درد نهانی‌ ام

انوری

******

شعر عاشقانه زیبا برای عشقم

به جان جوشم که جویای تو باشم
خسی بر موج دریای تو باشم

تمام آرزوهای منی، کاش
یکی از آرزوهای تو باشم

محمدرضا شفیعی کدکنی

******

شعرهای عاطفی و احساسی زیبا

کافیست
صبح که چشمانت را باز می‌کنی
لبخندی بزنی جانم
صبح که جای خودش را دارد
ظهر و عصر و شب هم
بخیر می‌شود

محمد خسرو آبادى

******

بوسه یعنی وصل جانان وصل عشق
بوسه یعنی یک شدن در درس عشق


شعر عاشقانه زیبا و دلنشین | اشعار عاشقانه کوتاه و احساسی برای همسر و معشوق

شعر عاشقانه برای دوران نامزدی و معشوق


شعر عاشقانه برای دوران نامزدی و معشوق

خوش تر از دوران عشق ایام نیست
اشعار عاشقانه زیبا از شاعران بزرگ

زیباترین اشعار عاشقانه و احساسی کوتاه و بلند برای همسر و عشق زندگی با موضوعات : ابراز عشق، دلتنگی و غمگین سوزناک، دوری و جدایی، دلشکسته بودن و شعرهای عاشقانه زیبا و رمانتیک عاطفی از شاعران مشهور ایران و جهان برای زن و شوهر های عاشق و دوران نامزدی


شعرهای عاشقانه زیبا و رمانتیک


شعرهای عاشقانه زیبا و رمانتیک

میخواهمت که خواستنی تر از هر کسی …

******

شعر عاشقانه زیبا برای همسرم

تورا دوست دارم
بدون آن که علتش را بدانم
محبتی که علت داشته باشد
یا احترام است یا ریا …

******

شعر عاشقانه زیبا و کوتاه برای همسر


شعر عاشقانه زیبا و کوتاه


شعر عاشقانه زیبا و کوتاه

کی می رسد آن صبح
که من صدایت بزنم
تو بگویی جانا

***

سلام من
به آن پرنده سپیده و شادمان
که در سپیده با نسیم
ترانه ساز می شود
صبح زیبات بخیر

******

اشعار عاشقانه زیبا و کوتاه

از چهره ى تو
چیز زیادى یادم نیست
جز این که
اقیانوس آرامى
ریخته بود بین چشمهات
و روى طراوت لب هات
زمزمه ى تردى بود
که گنگم مى کرد
و نمى گذاشت
از چهره ى تو چیز زیادى
یادم باشد


شعر عاشقانه برای همسر مهربانم



چه شد در من نمی دانم
فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظه فهمیدم
که خیلی دوستت دارم …

******

تو معشوق ناب من هستی
همیشه عاشقت و مجنون تو می مانم لیلی جانم

تک بیتی عاشقانه زیبا برای شوهرم

صبح خورشید نگاهت به سرش خواب ندارد؟
پس بیا خوب نگهم کن که دلم تاب ندارد

******

شعر عاشقانه زیبا و غمگین

یا مشکل ارسال پیام از دل ما بود
یا منبع گیرنده ی قلب تو خراب است

زاییده ی دردیم و به بار آمده ی عشق
در مکتب ما عشق فقط حرف حساب است

یک جمله بگو دلبرکم حرف دلت چیست
عاشق شده این شاعر و دنبال جواب است



شعر عاشقانه برای همسر مهربانم



شعر عاشقانه زیبا و دلنشین



عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی

******

شعر نو عاشقانه زیبا برای همسرم

صدا بزن مرا
مهم نیست به چه نامی
فقط میم مالکیت را آخرش بگذار
می خواهم باور کنم، مال تو هستم …

***

همسر عزیزم، تو تنها یار و همدم زندگی ام هستی
چه بخواهی چه نخواهی تا ابد در قلب من می مانی …
دوستت دارم

******

اگر باغ نگاهم پر ز خار است، گلم تاراج دست روزگار است
به چشمانت قسم، با بودن تو، زمستانی ترین روزم بهار است

******

شعر عاشقانه برای همسر عزیزم

تا تو نگاه می‌کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو، این چه نگاه کردن است؟
شهریار


شعر عاشقانه زیبا و کوتاه برای عشقم

گلچین زیباترین شعر عاشقانه کوتاه

شعر جدید و عاشقانه , شعر عاشقانه مولانا , اشعار عاشقانه حافظ



شعر عاشقانه کوتاه , شعر کوتاه عاشقانه , شعر زیبای عاشقانه



ز کدام رَه رسیدی؟ زِ کدام در گذشتی؟
که ندیده دیده ناگه به درونِ دل فتادى؟

امتحان کردم ببینم سنگ می فهمد تورا
از تو گفتم با دلم ، کوتاه آمد؛ گریه کرد
.
گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
چون سخت بود، در دلِ سنگش اثر نکرد!

پرواز مرغ جان نبود جز به کوی تو
روزی که اتفاق پریدن در اوفتد

می تراود حسرت آغوش از آغوش ما
زخم را نتوان دهان از شکوه بیداد بست

هر که در عاشقی قدم نزده است
بر دل از خون دیده نم نزده است

او چه داند که چیست حالت عشق
که بر او عشق، تیر غم نزده است

خاقانی

دگر از درد تنهایی، به جانم یار می‌باید
دگر تلخ است کامم، شربت دیدار می‌باید

ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح
نصیحت گوش کردن را دل هشیار می‌باید

مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی
که می‌گفتم: علاج این دل بیمار می‌باید

بهائی بارها ورزید عشق، اما جنونش را
نمی‌بایست زنجیری، ولی این بار می‌باید

شیخ بهایی

شعر های زیبا و عاشقانه

دعوت من بر تو آن شد کایزدت عاشق کناد
بر یکی سنگین دل نامهربان چون خویشتن

تا بدانی درد عشق و داغ هجر و غم کشی
چون به هجر اندر بپیچی پس بدانی قدر من

رابعه قزداری

تا در ره عشق آشنای تو شدم
با صد غم و درد مبتلای تو شدم

لیلی‌وش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم

شعر نو عاشقانه , اشعار عاشقانه نو



صبح چو حسن تو کرد روی به باغ آفتاب
مشغله از ره براند، مشعله‌دار تو شد

و ندایی که به من می گوید :
”گر چه شب تاریک است
دل قوی دار ،
سحر نزدیک است “
دل من در دل شب
خواب پروانه شدن می بیند

بسوز ای دل که تا خامی نیاید بوی دل از تو
کجا دیدی که بی‌ آتش کسی را بوی عود آمد؟!

حالیا چشم دلم بر همه چیز، کند از روزن امید نگاه
چه شکوهی ‌ست در این کلبهٔ تنگ!، چه فروغی ‌ست در این شام سیاه!

این سنگ خدایان که تبر می شکنند
روزی که بیایی از کمر می شکنند
بردار تبر را و بزن ابراهیم!
بت های بزرگ زودتر می شکنند

من و تو و دو چشم سیاه
تو از کهکشان دل من رد شدی
من افتاده ام در سیاه چاله ها

اشعار عاشقانه حافظ

آسمان کِشتیِ ارباب هنر می‌شکند
تکیه آن بِه که بر این بحر معلّق نکنیم

دیشب
قلبم را در کاسه رویا گذاشتم
بردم کنا پنجره
ماه به من لبخند زد
از پنجره آمد به دام من افتاد
تمام اتاق،
خیس شد از اشک شوق
تنهایی ام را باد با خود برد!

زندگی
سفر عشق است
ارزش ما در این سفر
به اندازه رنجی ست که می کشیم

سلام ای همسفر!
سفر زندگی در مسیر افسون مهری ست
که بر دل می نشیند

من و تو
در کوچه های پیچ در پیچ سرنوشت
با بیم و امید رویاناک
در اندیشه …


شعر عاشقانه غمگین , شعر عشقولانه غمگین


عکس نوشته شعر های عاشقانه برای پروفایل

دیدم کوچه ی تنگیست که چراغش چشم است
چشم ما گوش بود و عقل ما حرف سرکوچه و بازار

دیگر بوی بهار هم سرحالم نمی کند
چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند
آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار ؟
وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمی کند

ترسم که تو هم یار وفادار نباشی
عاشق کش و معشوق نگه دار نباشی
من از غم تو هر روز دوصد بار بمیرم
تو از دل من هیچ خبردار نباشی

شعر غمگین عاشقانه

رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
با اشکتمام کوچه را تر کردم
وقتی که شکست بغض تنهایی من
وابستگی ام را به تو باور کردم

دورم ز تو ای خسته خوبان چه نویسم؟
من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم؟
ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد
با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم؟

درسکوت دادگاه سرنوشت
عشق برما حکم سنگینی نوشت
گفته شد دل داده ها از هم جدا
وای بر این حکم و این قانون زشت

دیده از اشک و دل از داغ و لب از آه پُر است ؛
عشق در هر گذری رنگ دگر می ریزد..

عاشقان را گر چه در باطن جهانی دیگرست
عشق آن دلدار ما را ذوق و جانی دیگرست

شاید عشق بتونه باعث گذر زمان بشه
ولی قطعا گذر زمان نمیتونه باعث ایجاد عشق بشه.

آن لحظه که ریزم چو فلک از مژه کوکب
بیدار کسی نیست که گیرم به گواهی

تشبیه روی تو نکنم من به آفتاب
کاین مدح آفتاب نه تعظیم شان توست

گُلِ محمدیِ من، مپرس حالِ مرا
به غم دچار چنانم، که غم دچارِ من است…

خانه بر دوش‌تر از ابر بهاران بودم
لنگر درد تو، چون کوه گران کرد مرا

آری، آری، زندگی زیباست.
زندگی آتش‌گَهی دیرنده پابرجاست.
گر بیفروزی‌اش، رقص شعله‌اش در هر کران پیداست.
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست.